سوگند جانسوگند جان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

دختر ناز بابا و مامان *فرشته آسمونی*

یه تولد.......

سلااااااااام بابایی خوبی؟؟ امروز یه خبر خوش دارم برا دخملی خودم امروز صبح ساعتای 9 پسر عموت بدنیا اومدددددددددد... اسمش فک کنم قراره بشه امیر محسن خلاصه اینکه باباجونی الان یه پسرعموی کاکل زری  هم داری دوستت دارم عزیز دل بابا ص ن ...
11 آبان 1392

یک روز تلخ

گفتم به کجا؟ گفت: صدايم کردند   گل بودم و از شاخه جدايم کردند   گفتم که فرشته­ ها چه کردند با تو؟ گفت روزی خور سفره ی خدایم کردند.   خیلی سخت دخترم بخوام برات از آخرین برگ زندگی کسی بنویسم که براش خیلی عزیز بودی. می دونی دخترم دلم نمیاد که شروع داستان زندگی گلم با این خاطرات تلخ همراه باشه. ولی واقعیت اینه که باباجان، باید در زندگی همه نوع آلامی رو درک و تحمل کرد.  هرچند که بعضی از این آلام فقط و فقط می شه با همدلی دیگران تحمل کرد که این چند روزه همه و همه همت کردند و با ما بودن. قضیه از این قراره گلکم که بابایی جونی که با گفتن بابااااااااااااایییییی های تو قند تو دلش آب می شد...
2 آبان 1392
1